سل تک فارمد به شبکه آزمایشگاهی فناوری های راهبردی کشور پیوست

شرکت سل تک فارمد به عنوان بزرگترین کارخانه سلول درمانی در خاورمیانه در راستای ارتقا استاندارهای تخصصی و با تلاش های بی وقفه متخصصین سخت کوش، پس از موفقیت در دریافت پروانه بهره برداری و اخذ مجوز آزمایشگاه کنترل کیفیت( آکرودیته) در دامنه فعالیت کنترل کیفی محصولات سلول درمانی از سوی اداره آزمایشگاه های مرجع کنترل غذا و دارو اخیرا نیز توانست به شبکه آزمایشگاهی فناوری های راهبردی کشور بپیوندد و هم اکنون امکان ارائه خدمات استاندارد و تخصصی مربوطه را به تمامی محققان و صنعتگران حوزه داروسازی در مراکز تحقیقاتی، دانشگاه ها و شرکت های داروی دارد.

لیست خدمات قابل انجام توسط آزمایشگاه آکرودیته شرکت سل تک فارمد:

  • آزمایشات استریلیتی به سه روش:
  • BD BACTEC FX 400
  • Direct Inoculation
  • Memebrane Filtration
  • آزمایش تشخیص اندوتوکسین باکتریایی به روش ژل کلات
  • آزمایش تشخیص مایکو پلاسما به روش ملکولی PCR
  • بررسی وتعیین درصد  مارکر های سطحی( فلوسایتومتری)
  • آزمایش سنجش تعداد سلول ومیزان زنده مانی Define Dosing Assay (Cellcount &Viability)
  • تعیین اسیدیته (pH)
  • تعیین هدایت سنجی و سختی آب (Conductivity)
  • آزمایشات محدودیت میکروبی Microbial Limit
  • پایش های محیطی فضاهای اتاق تمیز به چهار روش:
  • پایش تعداد ذرات
  • پایش هوای فعال (Air Sampler)
  • پایش هوای غیر فعال کلین روم (Settling Plate)
  • پایش تماسی کلین روم (Surface Swabbing)
  • بررسی و کارایی محیط کشت های سلولی ،مکمل رشد ,فلاسک ،آنزیم Efficacy Test for Cell Culture
  • بررسی و کارایی محیط کشت های میکروبیولوژیک Growth Promotion Test
  • بررسی اثربخشی مواد آنتی سپتیک
  • تهیه محیط های کشت میکروبیولوژیک در مقیاس صنعتی و انبوه

لازم به ذکر است معتبر سازی تمامی آزمایشات ذکر شده در آزمایشگاه کنترل کیفیت شرکت سل تک فارمد انجام گردیده است.

تحولات در تولید واکسن شرکت مدرنا

مدیر عامل شرکت دارویی مدرنا، استفان بنسل ابراز امیدواری کرده است که برای پاییز ۲۰۲۳ واکسن ترکیبی کرونا/ آنفلوآنزا روانه بازار شود و برای اکثر کشور های دنیا قابل استفاده باشد. هدف نهایی شرکت رسیدن به یک واکسن ترکیبی برای هر سه ویروس کرونا، انفلوآنزا و RSV (ویروس تنفسی سینسیشیال: عامل سرماخوردگی کودکان) است که بتوان فقط یکبار در سال تزریق کرد و نیازی به دوز یادآور نداشته باشد.

ترکیب تکنولوژی سلول های بنیادی و هوش مصنوعی

از آنجایی که در سال های اخیر، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین بهبود قابل توجهی داشته است. محققین دانشگاه Tampere نیز از ترکیب تکنولوژی سلول های بنیادی و هوش مصنوعی برای مطالعه کاردیومیوسیت های ضربان دار در کشت سلول استفاده کردند. رفتار ضربانی این سلول ها با استفاده از سیگنال های کلسیمی آنالیز شد. کلسیم برای تپیدن کاردیومیوسیت ها ضروری است و ضربان می تواند بوسیله لیبل های فلورسنس مانیتور شود.

در این مطالعه، کاردیومیوسیت ها از بیماران مبتلا به بیماری آریتمی ژنتیکی(CPVT)، سندرمQT طویل(LQTS)، یا کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک (HCM) یا افراد سالم مشتق شد.

ضربان کاردیومیوسیت ها توسط نرم افزار ثبت شدند و سیگنال های موجود مربوط به یک سلول مشتق از یک فرد ناقل بیماری قلبی ژنتیکی و یا سلول های فرد سالم تفیکیک شدند. همین دستاورد بزرگ نشان داد نرم افزار و برنامه می تواند برای بیماری های قلبی مختلف تمایز قائل شود.

این مشاهدات مهم نشان داد که سلول های مشتق از iPSCها و هوش مصنوعی این پتانسیل را دارند که به عنوان یک ابزار تشخیصی استفاده شوند. در حال حاضر، بیماری های ژنتیکی عمدتا بوسیله آنالیزهای DNA شناسایی می شوند اما در بسیاری از موارد مشخص نیست که این تغییرات DNA واقعی و عامل بیماری هستند یا این که یک تغییر ژنتیکی بی اثر هستند. از این رو هوش مصنوعی و سلول های بنیادی می توانند به تصمیم گیری در این شرایط کمک کنند.

سلول های بنیادی چگونه شناسایی شدند

در سال ۱۹۶۰، دانشجویی تازه فارغ التحصیل از دانشگاه ساسکچوآن کانادا همراه با همکارانش، در مطالعات شان با یک یافته غیر قابل انتظار و غیر قابل چشم پوشی مواجه شدند. اگر چه در آن زمان آن ها به اهمیت یافته خود واقف نبودند اما در سال های حاضر همه از اهمیت این یافته و وجود سلول های بنیادی بی نهایت خرسند هستند و سعی در استفاده از آن ها برای درمان بیماری های مختلف دارند. در حدود۶۰ سال پیش، تیل محققی در انستیتو سرطان اونتاریو با همکارش ارنست مک کلوچ در حال بررسی اثر پرتابی بر روی موش بودند که موضوع جالبی را مشاهده کردند. آنها دریافتند موش هایی که برای ۳۰ روز دچار پرتو تابی با اشعه ایکس شوند، در صورتی که مورد تیمار با پیوند سلول های مغز استخوان قرار نگیرند می میرند. این موش ها مورد تزریق با مقادیر مختلفی از این سلول ها قرار گرفتند تا تعیین شود که چه تعداد سلول برای زنده نگه داشتن جانور مورد نیاز است.

چندین روز بعد از تزریق سلول ها، مک کلوچ نمونه های گرفته شده از موش ها را ارزیابی کرد. این خون شناس تجمعات کوچکی را روی طحال موش ها مشاهده کرد که هر کدام شامل نزدیک به ۱۰ هزار سلول مغز استخوان بودند. مک کلوچ مشاهده کرد که بین این کلونی های موجود در طحال و تعداد سلول های مغز استخوان پیوند شده رابطه مستقیمی وجود دارد اما به نظر این کلون ها از یک سلول ساده مشتق شده بودند. این سلول ساده همان سلول هایی هستند که امروزه ما آن ها را تحت عنوان سلول های بنیادی می نامیم. تیل و مک کلوچ، مشاهدات اولیه شان را در سال ۱۹۶۱ در مجلهRadiation Research to little fanfare منتشر کردند. در ادامه سیمینویچ که دانشجوی فوق دکترای تیل بود در مطالعاتش نشان داد که سلول های تشکیل دهنده کلونی، دارای اخلاف یا زادگانی هستند که خود می توانند کلونی های جدیدی را ایجاد کنند.

سیمینویچ در سال ۱۹۶۳ یافته هایش را منتشر کرد و جامعه علمی را متقاعد کرد که سلول های بنیادی خون ساز با توانایی کلونی زایی بالا در مغز استخوان وجود دارند. ویژگی خودنوزایی این سلول ها، ویژگی حیاتی و کاربردی آن ها است. از آن زمان تاکنون مطالعات زیادی بر مبنای این یافته ها صورت گرفته است و نه تنها نحوه تکوین آن ها را بررسی کرده اند بلکه از آن ها در درمان بیماری ها نیز استفاده کرده اند.

افزایش ترمیم بافت در موش های مبتلا به آسیب جمجمه به کمک جمعیت سلول های ناهمگن

تحقیقات انجام شده توسط محققان دانشگاه جانز هاپکینز، منجر به کشف دو نوع سلول بنیادی perivascular در دیواره رگهای بافت چربی شده است. نوعی از این سلول های بنیادی به نام pericytes منجر به رشد عروق خونی جدید می شود، و نوع دیگر از آنها به نام adventicyte، تشکیل سلول های استخوانی به نام استئوبلاست ها را القا می کنند. طی بررسی های انجام شده، محققان دریافتند که به منظور بهبود عملکرد استخوان در موش های مبتلا به آسیب جمجمه، استفاده همزمان از هر دو نوع سلول نام برده، موثرتر از زمانی است که هریک از آنها به تنهایی استفاده می شوند.

سلول های گرفته شده از بافت چربی در مطالعات مهندسی بافت برای بازسازی استخوان، مورد آزمایش قرار گرفتند اما نتایج حاصل، متفاوت با انتظارات این تیم تحقیقاتی بود.

نظریه غالب در درمان سلول های بنیادی که از چربی حاصل می شوند، این است که جمعیت سلولی ناهمگن به نحوی همکاری می کنند تا سرعت بازسازی بافت را افزایش دهند، به عبارتی این سلول ها هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند. اما مکانیسم های سلولی یا مولکولی که منجر به ارائه این نظریه گردیده اند، مشخص نشده است. هدف از انجام این مطالعه جدانمودن زیرمجموعه های خاصی از سلول ها، به منظور بررسی عملکرد بهتر آنها است.

این مطالعه نشان می دهد که دو جمعیت سلولی مختلف نامبرده را می توان برای بازسازی بافت به صورت خاص و سودمند مورد استفاده قرار داد. طی فعالیت های مکمل دانشمندان، pericytes وadventicyte از نمونه های لیپوساکشن انسان جدا سازی شده اند.این تیم تحقیقاتی برای تعیین عملکرد هر نوع سلول، تعداد برابری از این سلول ها را به صورت جداگانه و ترکیبی، در موش های مبتلا به آسیب جمجمه به کار گرفتند. سپس پس از ۸ هفته، با انجام تصویر برداری توموگرافیک کامپیوتری _که برای ارزیابی با وضوح بالا از استخوان ها و بافت نرم مورد استفاده قرار می گیرد_ میزان ترمیم استخوان را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که تشکیل استخوان در موش هایی که ترکیبی از هر دو سلول را دریافت کرده بودند نسبت به موش هایی که فقط یک نوع سلول را دریافت کرده بودند با وضوح بیشتری قابل مشاهده بود.

همچنین تست های آزمایشگاهی دیگر در سلول های کشت شده نشان می دهد که سلول های pericytes باعث تحریک رشد رگ های خونی می شوند، و سلول های adventicytes تشکیل سلول های استخوان را تحریک می کنند.

به گفته دکتر جیمز : در آینده با توجه به این نقش های متمایز و مشترک در فرآیند ترمیم استخوان، استفاده از سلول های بنیادی به عنوان یک درمان ترکیبی موثر خواهد بود. با وجود اینکه در این مطالعه تعداد مشابهی از هر نوع سلول، مورد استفاده قرار گرفت اما فهمیدن این موضوع که آیا میتوان با این روش ها آسیب های وسیع تر استخوانی را مورد ترمیم قرارداد، همچنان حائز اهمیت است.

بهبود مشکل تنفسی موش های آزمایشگاهی بوسیله ی پیوند سلول های عصبی به آسیب های نخاعی

آسیب های نخاعی می توانند طیف وسیعی از مشکلات را برای فرد ایجاد کنند که یکی از مهم ترین آن ها عملکرد تنفسی ضعیف است. در واقع بیماران ضایعه نخاعی نه تنها نیاز به استفاده از دستگاه های مکانیکی برای تنفس دارند، بلکه آن ها مستعد عفونت های ریوی و تنفسی نیز هستند. با توجه به مطالعات قبلی که نشان داد نورون های بینابینی V2 در ترمیم بخشی از توانایی طناب نخاعی نقش دارد. در مطالعه جدید دانشگاه درکسل نشان داده شد، امکان تولید نورون های بینابینی V2 از سلول های بنیادی در آزمایشگاه وجود دارد و می توان آنها را به جایگاه های دچار آسیب نخاعی پیوند کرد و موجب بهبود آنها شد.

در این میان نورون های بینابینی V2 به دلیل این که سیگنال های بین نورون های حسی و حرکتی را هماهنگ می کنند، می توانند کاندیدای جذابی برای طراحی درمان برای مشکلات تنفسی بیماران باشند. با این حال به دلیل تنوع بالای این سلول ها، معلوم نیست که کدام نوع از این نورون های بنیابینی می توانند بعد از پیوند به محل ضایعه نخاعی زنده مانده و به عملکرد بپردازند. دکتر لاین و همکارانش نشان دادند که نورون های بینابینی V2a ، بعد از پیوند با مدار phrenic طناب نخاعی یکپارچه شده و دیافراگم را کنترل می کنند و به نوعی می تواند عملکرد تنفسی را نیز بهبود ببخشند. در این میان دکتر لاین و همکارانش در دانشگاه درکسل نشان دادند که نورون های بینابینی V2a این پتانسیل را دارند که بعد از پیوند زنده مانده و به منظور انجام ترمیم، در جهت خاصی رشد کنند.

در بخشی از مطالعه، محققین سلول های بنیادی جنینی را به نورون های بینابینی V2aتمایز داده و آن ها را با سلول های پیش ساز عصبی مشتق از طناب نخاعی جوندگان ترکیب کردند. زمانی که آن ها ترکیب شدند، نورون های بینابینیV2a به ۳۰ جانور که دچار آسیب نخاعی گردنی متوسط تا شدید بودند پیوند شدند. یک ماه بعد از پیوند، سلول های اهدایی زنده مانده و در همه ۳۰ جانور به نورون های بالغ پیوند شوند. ثبت فعالیت عضلات دیافراگم نشان داد که عملکرد تنفسی به طور قابل توجهی در جانورانی که مورد پیوند نورون های بینابینی V2a قرار گرفته بودند در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته است.

مولکول تروپوالاستین به خاصیت انبساط بافت ها کمک می کند

تروپوالاستین، مولکول پیشرو ‘الاستین’ است که به همراه ساختارهایی به نام میکروفیبریل ها برای خاصیت کشسانی بافت هایی از جمله پوست، ریه و رگ های خونی مهم است. بافت های زنده در نتیجه وجود پروتئینی به نام تروپوالاستین که دارای خاصیت کشسانی است، می توانند منبسط و منقبض شوند. با توجه به اینکه این مولکول می تواند تا ۸ برابر اندازه اصلی خود منبسط شود، محققان به دنبال رمزگشایی ساختار مولکولی این پروتئین هستند. گروهی از محققان دانشگاه MIT با همکاری محققان دانشگاه سیدنی و ماساچوست با استفاده از ترکیبی از مدل سازی و تجربیات، تصویر اتمی ساختار این مولکول مهم را ساختند.

اما این مولکولی پیچیده است و از ۶۹۸ آمینواسید به صورت متوالی ساخته می شود و پر از مناطق ناسازگار است؛ بنابراین مشخص کردن ساختار آن چالش بزرگی برای علم بوده است. از آنجا که تروپوالاستین بسیار بزرگ، بی نظم و پویا است، روش های سنتی تعیین ویژگی ها برای رمزگشایی این ساختار مولکولی کافی نیست. اما ترکیب مدل سازی کامپیوتری و مشاهدات تجربی که در این مطالعه به کار برده شد، اجازه داد که ساختمان کاملا اتمی این مولکول را پیش بینی کنند.

این مطالعه نشان داد که برخی جهش های مختلف مولد بیماری در یک ژن که تشکیل تروپوالاستین را کنترل می کند، موجب تغییر در سختی و واکنش های پویایی این مولکول می شود، این اطلاعات می تواند به یافتن راه درمانی کمک کند. محققان خاطرنشان کردند که شناخت ساختار این مولکول نه تنها در زمینه بیماری مهم است بلکه آنها را قادر می سازد تا دانش حاصل از این ماده زیستی را نیز برای پلیمرهای مصنوعی که جهت تامین برخی نیازهای مهندسی طراحی می شوند، تعبیر کنند.

راهکاری جهت حفظ بقای سلول های پانکراسی

از آنجایی که اکسیژن رسانی به سلول های پیوند شده همواره بزرگترین چالش بوده است، با حل این مشکل می توان جزایر پانکراسی را تا حدی که عملکرد خود را انجام دهد، زنده نگهداشت. تست ایمپلنت نشان داده است که این سازه می تواند نزدیک به ۹۰% سلول های جزایر پانکراسی را چندین ماه زنده نگهدارد و در نتیجه سطح گلوکز خون را به میزان استاندارد تنظیم نماید. در مطالعه صورت گرفته توسط محققین دانشگاه MIT با همکاری کمپانی Beta-O2 technologies، ایمپلنتی قابل پیوند و مفروش با سلول های پانکراس طراحی و آزمایش کردند که منبع اکسیژن ویژه خود دارد و می تواند هر ۲۴ ساعت یکبار عوض شود.

در این طراحی جدید، محققین جزایر را درون پوششی از آلژینات کپسوله کردند. این پوشش پلی ساکاریدی مانع از حمله سیستم ایمنی به سلول های پانکراسی می شود اما اجازه تبادل انسولین، مواد غذایی و اکسیژن را می دهد. محققین در زیر این پوشش آلژیناتی، اتاقک گازی را طراحی کرده اند که حامل گازهای اتمسفری مانند نیتروژن، دی اکسید کربن و اکسیژن است. اکسیژن از خلال این غشا یا پوشش نیمه نفوذپذیر عبور می کند و به جزایر پانکراسی قالب گیری شده درون آلژینات می رسد.

محققین می گویند برای این که اکسیژن سلول ها برای ۲۴ ساعت تامین شود، فشار گاز درون اتاقک باید در حدود ۵۰۰ میلی متر جیوه باشد. بعد از ۲۴ ساعت، منبع اکسیژن از طریق یک پورت قرار گرفته زیر پوست تامین می شود. همان طور که گفته شد این اکسیژن رسانی منجر به حفظ بقای سلول های پانکراسی می شود و در نتیجه تنظیم قند خون در بلند مدت دست نخورده باقی می ماند.

بازبرنامه ریزی سلول های خونی برای بهبود بیماران مبتلا به بیماری مغزی

محققان دانشگاه استنفورد از تکنیک های بازبرنامه ریزی و دگرتمایزی برای تبدیل سلول های خونی بیماران مبتلا به بیماری مغزی مانند شیزوفرنی برای تولید سلول های عصبی در محیط آزمایشگاهی استفاده کرده اند. بر این اساس، محققین دانشگاه استنفورد به کمک بازبرنامه ریزی سلولی توانسته اند سلول های خونی بیماران مبتلا به بیماری مغزی را گرفته و آنها را به طور مستقیم و به کمک فاکتورهای رونویسی خاص به سلول های عصبی یا نورون مغزی تمایز دهند.

از این رو، این سلول ها خونی تغییر شکل داده و از سلول های گرد به سلول هایی با زوائد منشعب تبدیل شدند. از آنجایی که مطالعه بیماری های مغزی بدلیل منحصربودن ژنتیک هر فرد با فرد دیگری علی رغم مبتلا بودن افراد به بیماری مشابه (مانند اوتیسم، شیزوفرنی و….)، متفاوت است.

بررسی نقش هر کدام از این ژن ها به تنهایی یا به صورت ترکیبی با سایر ژن ها تا حد زیادی چالش برانگیز است. بنابراین از این سلول ها می توان در غربالگری دارو، مدل سازی بیماری ها و بررسی روند تکوین مغزی استفاده کرد.

بازسازی استخوان و غضروف بوسیله ی سلول های بنیادی و فاکتورهای رشد

دانشگاه ولونگونگ با طراحی دستگاهی مدت زمان ترمیم غضروف را به حداقل رسانده است. این دستگاه مشابه یک روش پرینت سه بعدی عمل می کند و مواد سلولی را به صورت مخلوط با پلیمر زیستی مانند آلژینات که با لایه ژل مانند ثانویه ای در بر گرفته شده است به جایگاه آسیب منتقل می کند. این دستگاه حاوی سلول های بنیادی و فاکتورهای رشد است.

این دستگاه ها به جراحان این امکان را می دهد که کنترل بیشتری روی ناحیه ای داشته باشند که می خواهند این سلول های بنیادی و فاکتورهای رشد را قرار دهند و موجب بازسازی عملکردی استخوان غضروف می شود.

این دو لایه ژل که در این خودکار مخلوط شده اند از طریق سر خود روی سطوح استخوانی هدف کشیده می شوند و می توانند بخش شکسته شده را پر کنند. یک منبع نوری فرا بنفش با قدرت کم در این خودکار قرار دارد که زمانی که ژل از خودکار خارج می شود آن را کراس لینک می کند و موجب سفت شدن آن در جایگاه آسیب شود. بدین ترتیب سلول ها درون این ژل های زیستی قالب گیری می شوند و یک داربست سه بعدی در جایگاه آسیب ایجاد می شود.

این خودکار می تواند فاکتورهای رشد و سایر داروها را نیز برای کمک به رشد مجدد و ریکاوری سلول های بنیادی به همراه آن ها به جایگاه آسیب منتقل کند. این نوع درمان ممکن است برای ترمیم آسیب های حاد استخوانی وغضروفی مانند آسیب هایی که بدلیل ورزش یا تصادف اتفاق می افتد، استفاده شود.